حالا بعد از گذشت حدود 7 ماه

ی روزایی خوبم ، اصلا تو کل روز و شب شاید فقط چند لحظه یادش بیفتم

ی روزایی نه ، با یادش بیدار میشم و با یادش می خوابم ، نه با یادش 

با خاطراتم

خوب یا بد

میگذره بهرحال

کار هم تمومه فعلا

بقیه هم هستن ولی بی فایده ان همشون 

کتاب خوندم بعد از مدتها 

چیزهای تیز جنایی ، تقریبا خوب 

من پیش از تو رو هم خوندم ، از سر بیکاری رمان معمولی عاشقانه ، هیچ چیز خاصی نداشت که جلبت کنه و چیز آزاردهنده ای هم نداشت که از خوندن منصرفت کنه ، ی معمولیِ تمام عیار 

فیلم دیدم ، خشکسالی و دروغ جامعه امروز ما

هفت ماهگی بازم جامعه

نیمه شب اتفاق افتاد شاید ساده بود ولی خوش ساخت تر


تو فکرشم که درس بخونم ، بواسطه درس استقلالم رو پیدا کنم 

شایدم ی راه فرار ، ی جای دور از همه 

میدونم پشیمون میشم از دوری ، ولی الان دلم میخواد که کسی نباشه 

باید بدونم چی بخونم .

ماشین 1





مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

epscompany فروشگاه فرهنگی راه کتاب تجزیه ئت حلیل سیستم ها دستک شرکت تصفیه روغن پترو پالایش پارمیس Rodney SKULL ☠ JOKES DS-2CD1023G0-I فاخته پرواز